English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (3111 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
alien U متفاوت یا نامناسب با سیستم فعلی
aliens U متفاوت یا نامناسب با سیستم فعلی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
abrash U دو رنگی شدن زمینه و حاشیه فرش به دلیل استفاده از کلاف های متفاوت پشم و یا رنگرزی نامناسب
failures U بخشی از سیستم عامل که خودکار که موقعیت فعلی سیستم و دادههای مربوطه را حفظ میکند پس از تشخیص خطا
failure U بخشی از سیستم عامل که خودکار که موقعیت فعلی سیستم و دادههای مربوطه را حفظ میکند پس از تشخیص خطا
power approach U تقرب به روش فرود اجباری در فرودگاههای نامناسب با سیستم برقی
logic U بخشی از کد که توابع نامناسب مثل آسیب سیستم انجام میدهد وقتی شرایط ی برقرار باشند
self- U سیستم کد گذاری حروف که میتواند حروف خطا یا نامناسب را تشخیص و ترمیم کند
trojan horse U برنامه وارد شده در سیستم توسط سک شخص کلاهبردار. یک تابع نامناسب انجام میدهد درحین کپی کردن اطلاعات در فایل با اولویت کمتر که از آن پس آن شخص بدون اجازه کاربر به آن دسترسی خواهد داشت
unfit U نامناسب نامناسب کردن
hook U کد ماشینی که در یک ماژول یاپیمانه از سیستم عامل جای داده میشود تا کنترل را به روالی که وفیفهای اضافی انجام میدهد انتقال داده ودر محلی متفاوت از ماژول اصلی ذخیره نماید
hooks U کد ماشینی که در یک ماژول یاپیمانه از سیستم عامل جای داده میشود تا کنترل را به روالی که وفیفهای اضافی انجام میدهد انتقال داده ودر محلی متفاوت از ماژول اصلی ذخیره نماید
assumed position U موضع فعلی موضع اشغال شده فعلی
warp patterning U طراحی با تار [گاه با استفاده از تارهای رنگی و یا تارهای با ظرافت متفاوت از تار جهت بوجود آمدن جلوه های متفاوت در فرش استفاده می شود.]
crash conversion U تبدیل یک سیستم به سیستم دیگر به وسیله به پایان بردن عملیات سیستم قدیمی به هنگام اجرا شدن سیستم جدید
market socialism U سوسیالیسم مبتنی بر بازار سیستم اقتصادی که در ان وسایل تولید در مالکیت عمومی بوده اما نیروهای بازار در این سیستم مکانیسم هماهنگ کننده را بوجود می اورند . سیستم اقتصادی یوگسلاوی مثال مشخصی ازاین نوع سیستم میباشد
runs U اجرای سیستم کامپیوتری قدیمی وجدید با هم برای بررسی سیستم جدید پیش از اینکه تنها سیستم مورد استفاده شود
run U اجرای سیستم کامپیوتری قدیمی وجدید با هم برای بررسی سیستم جدید پیش از اینکه تنها سیستم مورد استفاده شود
blessed folder U در یک سیستم Apple Maciontosh پرونده سیستم که حاوی فایل هایی است که به طور خودکار در هنگام روشن شدن سیستم بار شدند
sysgen U فرایند تغییر سیستم عامل عمومی دریافت شده ازفروشنده به سیستم مناسبی که نیازهای یکپارچه استفاده کننده را براورده می سازدتولید سیستم
peripheral U که به سیستم کامپیوتری اصلی متصل است . 2-هر وسیلهای که امکان ارتباط بین سیستم و خودش را فراهم کند ولی توسط سیستم اجرا نمیشود
present-day U فعلی
actual U فعلی
actuals U فعلی
integrated U نرم افزار مثل سیستم عامل و پردازشگر کلمه که در سیستم کامپیوتری ذخیره شده است و طبق نیازهای سیستم است
unmeet U نامناسب
infelicitious U نامناسب
timeless U نامناسب
unhandsome U نامناسب
improper U نامناسب
maladapted U نامناسب
malapropos U نامناسب
misbecoming U نامناسب
foreign U نامناسب
unsuitable U نامناسب
inappropriate U نامناسب
untoward U نامناسب
unsuitably U نامناسب
inapt U نامناسب
nonce U مقصود فعلی
actual state of affairs U وضع فعلی
present worth U ارزش فعلی
present value U ارزش فعلی
current ratio U وضعیت فعلی
acceptance by conduct U قبول فعلی
capital value U ارزش فعلی
current graph U نمودار فعلی
celestial gion U کره فعلی
present conditions U شرایط فعلی
present value U ارزش فعلی
status quo U وضع فعلی
very U واقعی فعلی
incompatible U ناجور نامناسب
mismarriage U پیوند نامناسب
bad break U قطع نامناسب
inadequately U بطور نامناسب
misplaced U نامناسب نابجا
bad soil U خاک نامناسب
inutile U بیهوده نامناسب
incommensurate U نارسا نامناسب
inappropriate U نامناسب ناجور
unrighteous U ناصالح نامناسب
ill sorted U نامناسب ناجور
unpleasantness U وضع نامناسب
inconveniently U بطور نامناسب
improper U نامناسب نادرست
unplayable U زمین نامناسب
inopportune U بی موقع نامناسب
odd and ends U متفاوت
away U متفاوت
other than U متفاوت
different U متفاوت
current directory U دایرکتوری جاری یا فعلی
verbal U فعلی تحت اللفظی
net present value U ارزش فعلی خالص
current purchasing power U قدرت خرید فعلی
current location counter U شمارنده مکان فعلی
for the nonce U برای مقصود فعلی
current U فعلی اخرین اطلاعات
currents U فعلی اخرین اطلاعات
mismate U وصلت نامناسب کردن
misalliance U اتحاد وائتلاف نامناسب
misbecome U نامناسب بودن برای
malinvestment U سرمایه گذاری نامناسب
unapt U نامناسب غیر محتمل
out of order <idiom> U برخلاف قانون ،نامناسب
dissocial U نامناسب برای معاشرت
Irrelevent. I nappropriate. Out of place. U بیجا ( بی مورد ؟نامناسب )
others U متفاوت دیگری
re-route U ارسال در یک متفاوت
continuous tone U نقطههای متفاوت
unlike signs U علامتهای متفاوت
re route U ارسال در یک متفاوت
other U متفاوت دیگری
re-routed U ارسال در یک متفاوت
re-routes U ارسال در یک متفاوت
differentiated products U کالاهای متفاوت
re-routing U ارسال در یک متفاوت
differebtial settlements U نشستهای متفاوت
physical U ترتیب فعلی کابلها در شبکه
flame U ارسال پیام نامناسب به کاربر
flames U ارسال پیام نامناسب به کاربر
add insult to the injury <idiom> U [بدتر کردن یک وضعیت نامناسب]
bad page break U قطع یا مکث نامناسب صفحه
alignments U قرار گرفتن نامناسب در صفحه
inapplicable U غیر قابل اجرا نامناسب
alignment U قرار گرفتن نامناسب در صفحه
another kettle of fish <idiom> U کاملا متفاوت از دیگری
changed U متفاوت ساختن چیزی
far cry <idiom> U چیزی کاملا متفاوت
change U متفاوت ساختن چیزی
a whole new ball game <idiom> U یک ماجرای کاملا متفاوت
changes U متفاوت ساختن چیزی
outsize U اندازه متفاوت با عادی
changing U متفاوت ساختن چیزی
discounted cash flow U ارزش فعلی پرداختها و هزینههای اتی
an inceptive verb U فعلی که دلالت بر اغاز کاری نماید
cumulative preferential U سود پس افتاده و فعلی سهام ممتازه
an inceptive U فعلی که دلالت بر اغاز کاری نماید
junk surf U امواج نامناسب برای موج سواری
scratch file U نوار مغناطیسی برای فایل نامناسب
exceptional U متفاوت ونه مثل همیشه
differently U بطریق دیگر بطور متفاوت
ranges U تغییر کردن یا متفاوت بودن
as different as chalk and cheese <idiom> U مثل فیل و فنجان [متفاوت]
as different as chalk and cheese <idiom> U مثل آسمان و ریسمان [متفاوت]
range U تغییر کردن یا متفاوت بودن
ranged U تغییر کردن یا متفاوت بودن
To preserve the status quo . U وضع موجود ( شرایط فعلی ) را حفظ کردن
input/output U آدرس فعلی آن در حین اجرا وارد میشود
do [verb] U روی [فعلی که همراه می آید] تکیه میکند
an infinite verb U فعلی که محدود به شخص و افراد جمع نیست
up to d. U تمام شده تا تاریخ فعلی تازه جدید
flag days U روزهای مناسب یا نامناسب برای حرکات موتوری
special U آنچه متفاوت یا غیر عادی است
combo box U ورودی- خروجی متفاوت را نمایش میدهد
uniquely U آنچه با هر چیز دیگر متفاوت است
unique U آنچه با هر چیز دیگر متفاوت است
swim against the tide/current <idiom> U کاری متفاوت از دیگران انجام دادن
crossfertilize U پیوستن دونوع متفاوت از طریق لقاح
unhandy U ناراحت نامناسب برای حمل ونقل دور از دسترس
to try something completely new <idiom> U چیزی [روشی ] کاملا متفاوت امتحان کردن
weighted bit U هر بیت با مقدار متفاوت بسته به محل آن در کلمه
an impersonal verb U فعلی که فاعل معینی ندارد و جز سوم شخص مفرد است
jump instruction U موقعتی که CUPU از دستورالعمل فعلی به نقط ه دیگر برنامه برود
operand U عدد یا آدرس فعلی که به جای برچسب یا محل اش استفاده شود
I shall not sign this contract in its present from (as it appears). U این قرار داد را بصورت فعلی امضاء نخواهم کرد
fix U تابع هدایت ارتباطی که مسیرهای کارا یا نامناسب را در نظر نمیگیرد
de scrambler U وسیلهای که یک پیام نامناسب را به حالت اصلی و مط لوب برمی گرداند
fixes U تابع هدایت ارتباطی که مسیرهای کارا یا نامناسب را در نظر نمیگیرد
de scramble U سازمان دادن مجدد پیام یا سیگنالی که حالت نامناسب دارد
discriminating tariff U شیوهای که در ان حقوق گمرکی کالاهای وارداتی متفاوت بایکدیگرست
1 and 2 are poles apart. <idiom> U ۱ و ۲ یک دنیا باهم فرق دارند [بسیار متفاوت هستند] .
ends U روی صفحه کلید IBM PC کلیدی که نشانه گر را به انتهای خط فعلی میبرد
end U روی صفحه کلید IBM PC کلیدی که نشانه گر را به انتهای خط فعلی میبرد
ended U روی صفحه کلید IBM PC کلیدی که نشانه گر را به انتهای خط فعلی میبرد
exception U چیزی باسایر چیزها در همان دسته بندی متفاوت باشد
farraginous U تلفیق کننده کلیه شرایط واخلاقهای متفاوت وجنسهای مخالف
exceptions U چیزی باسایر چیزها در همان دسته بندی متفاوت باشد
These pants do not look any different than the others. U به نظر نمی آید که این شلوار از دیگران متفاوت باشد.
devices U کلمه داده ارسالی از وسیلهای که حاوی اطلاعاتی درباره وضعیت فعلی اش است
device U کلمه داده ارسالی از وسیلهای که حاوی اطلاعاتی درباره وضعیت فعلی اش است
DSW U کلمه داده که از وسیلهای که حاوی اطلاعات وضعیت فعلی اش است ارسال میشود
dichogamous U دارای عناصر نروماده ایکه درمواقع متفاوت اماده باروری می شوند
dichogamic U دارای عناصر نر وماده ایکه در مواقع متفاوت اماده باروری می شوند
self- U سیستمم کد گذاری حروف خطا یا نامناسب را تشخیص دهد ولی نمیتواند ترمیم کند
standbys U سیستم ثانویی سیستم اصلی , که وقتی سیستم اصلی خراب شود استفادهمی شود
standby U سیستم ثانویی سیستم اصلی , که وقتی سیستم اصلی خراب شود استفادهمی شود
Andy was never interested in school, but Anna was a completely different kettle of fish. U اندی زیاد به مدرسه علاقه نداشت، اما آنا کاملا متفاوت بود.
carrier U روش ارسال سیگنالهای متفاوت روی یک کانال با داده ارسالی با فرکانسهای مختلف
carriers U روش ارسال سیگنالهای متفاوت روی یک کانال با داده ارسالی با فرکانسهای مختلف
bifuel propulsion U سیستم خروج گاز با فشارحاصله از دو نوع سوخت سیستم جت دو سوختی
coupling U نوعی رابطه متقابل بین سیستم هایا خصوصیات یک سیستم
desk accessory U در یک سیستم Apple Macitosh امکان افزوده که سیستم را بهبود میبخشد
policonic projection U سیستم تصویر چند مخروطی سیستم تهیه نقشه چندمخروطی
natives U کامپایلری که کد تولید میکند که روی سیستم مشابه سیستم جاری اجرا میشود.
chcp U در سیستم عاملهای OS \ MS DOS دستور سیستم که صفحه کد مورد استفاده را بیان میکند
design phase U فرایند توسعه یک سیستم اطلاعاتی براساس نیازمندیهای سیستم از قبل تاسیس شده
download U فرایند انتقال اطلاعات از یک سیستم کامیپوتر مرکزی بزرگ به سیستم کامپیوترکوچک و دور
native U کامپایلری که کد تولید میکند که روی سیستم مشابه سیستم جاری اجرا میشود.
playback rate scale factor U نقط های که اجرای ویدیو در آن ملایم نیست و به علت فریمهای گم شده نامناسب به نظر می رسد
demands U نرم افزار سیستم که صفحات را از سیستم حافظه مجازی بازیابی میکند در صورت نیاز
demanded U نرم افزار سیستم که صفحات را از سیستم حافظه مجازی بازیابی میکند در صورت نیاز
tar U سیستم فشرده سازی فایل روی کامپیوتر که سیستم عامل Unix را اجرا میکند
diabatic process U پوسهای در یک سیستم ترمودینامیک که در ان انتقال انرژی بین داخل و خارج سیستم صورت میگیرد
demand U نرم افزار سیستم که صفحات را از سیستم حافظه مجازی بازیابی میکند در صورت نیاز
ES IS U سیستم نهایی به سیستم میانی استاندار پروتکل OIS برای اینکه به کامپیوترهای میزبان
building block principle U طراحی سیستم برای ساختن سیستم بزرگتر modularity
system diagnostics U امکانات عیب شناسی سیستم تشخیص خرابی سیستم
three phase four wire system U سیستم سه فازه باسیم نقطه ستاره سیستم چهارسیمه
automatic levelling U سیستم متعادل کننده خودکارهواپیما سیستم ترازکننده خودکار
standby U سیستم پشتیبان که در صورت خرابی سیستم فعال میشود
standbys U سیستم پشتیبان که در صورت خرابی سیستم فعال میشود
gateways U اتصال میان دو شبکه نامتشابه کامپیوتری که دوشبکه ارتباطی متفاوت ومجزا را به هم وصل میکند
Pidgin English <idiom> U انگلیسی برای ارتباط بازرگانان با زبان های متفاوت شامل گرامر ساده و لغات کم.
gateway U اتصال میان دو شبکه نامتشابه کامپیوتری که دوشبکه ارتباطی متفاوت ومجزا را به هم وصل میکند
JPEG++ U حالت توسعه یافته gPEG که بخ بخشهای تصویر امکان فشرده شدن متفاوت می دهند
mttf U متوسط مدت زمانی که در ان سیستم یا مولفه سیستم بدون خطا کار کندFailure To Time ean
bridge U سخت افزار یا نرم افزاری که به اجزای یک سیستم قدیمی اجازه استفاده در سیستم جدید میدهد
bridged U سخت افزار یا نرم افزاری که به اجزای یک سیستم قدیمی اجازه استفاده در سیستم جدید میدهد
bridges U سخت افزار یا نرم افزاری که به اجزای یک سیستم قدیمی اجازه استفاده در سیستم جدید میدهد
traces U روش تشخیص کارایی درست یک برنامه که وضعیت فعلی و محتوای ثباتها و متغیرها پس از هر دستورالعمل نوشته میشود
Recent search history Forum search
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1 In last fit, DOS starts at high addresses and works downward
2تعریف فونتیک چیست؟
1Open the "Wind Farm" subsystem and in the Timer blocks labeled "Wind1" and "Wind2", Wind3" temporarily disable the changes of wind speed by multiplying the "Time(s)" vector by 100.
1Newton's Original Experiment to test the Universality of Gravity (1680's) a) Used a large (normal) pendulum with different substances as the weight. b) If the E.P. is correct, then the period of oscil
1معنی lead lag compensator
1Current passworda
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com